حکم تبعید اهل کتاب (قرآن)یهود بنی نضیر در مدینه از امکانات وسیع و تجهیزات فراوانی بهره مند بودند، به گونهای که نه خودشان باور میکردند به این آسانی مغلوب شوند و نه دیگران، ولی از آنجا که خدا میخواست به همه روشن سازد که چیزی در برابر اراده او قدرت مقاومت ندارد حتی بدون آنکه جنگی رخ دهد آنها را از آن سرزمین بیرون راند. ۱ - تبعید اهل کتابتبعید اهل کتاب، در پی نقض عهد با مسلمانان و پیمان بستن آنان با دشمنان اسلام، جائز است: «هو الذی اخرج الذین کفروا من اهل الکتـب من دیـرهم لاول الحشر... • ولولا ان کتب الله علیهم الجلاء لعذبهم فی الدنیا ولهم فی الاخرة عذاب النار؛ او کسی است که کافران اهل کتاب را در اولین برخورد (با مسلمانان) از خانه هایشان بیرون راند، گمان نمیکردید آنها خارج شوند، و خودشان نیز گمان میکردند که دژهای محکمشان آنها را از عذاب الهی مانع میشود، اما خداوند از آنجا که گمان نمیکردند به سراغشان آمد، و در قلب آنها ترس و وحشت افکند، به گونهای که خانههای خود را با دست خویش و با دست مؤ منان ویران میکردند، پس عبرت بگیریدای صاحبان چشم!» ۲ - مشروعیت تبعید اهل کتابحکم تبعید اهل کتاب، در پی مخالفت و عنادورزی یهود بنی نضیر با خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تشریع شد: «هو الذی اخرج الذین کفروا من اهل الکتـب من دیـرهم لاول الحشر... • ذلک بانهم شاقوا الله ورسوله ومن یشاق الله فان الله شدید العقاب؛ او کسی است که کافران اهل کتاب را در اولین برخورد (با مسلمانان) از خانه هایشان بیرون راند، گمان نمیکردید آنها خارج شوند، و خودشان نیز گمان میکردند که دژهای محکمشان آنها را از عذاب الهی مانع میشود، اما خداوند از آنجا که گمان نمیکردند به سراغشان آمد، و در قلب آنها ترس و وحشت افکند، به گونهای که خانههای خود را با دست خویش و با دست مؤ منان ویران میکردند، پس عبرت بگیریدای صاحبان چشم! •...• این به خاطر آن است که آنها با خدا و رسولش دشمنی کردند و هر کس با خدا دشمنی کند عذاب الهی (در حق او) شدید است.» ۲.۱ - حشر«حشر» در اصل به معنی حرکت دادن جمعیت و خارج ساختن آنها از قرارگاهشان به سوی میدان جنگ و مانند آن است، و منظور از آن در اینجا اجتماع و حرکت مسلمانان از مدینه به سوی قلعههای یهود، و یا اجتماع یهود برای مبارزه با مسلمین است، و از آنجا که این نخستین اجتماع در نوع خود بود در قرآن به عنوان «لاول الحشر» نامیده شده، و این خود اشاره لطیفی است به برخوردهای آینده با یهود «بنی نضیر» و یهود « خیبر » و مانند آنها. ۲.۲ - غرور بنی نضیرآنها چنان مغرور و از خود راضی بودند که تکیه گاهشان دژهای نیرومند و قدرت ظاهریشان بود، این تعبیر آیه نشان میدهد که یهود بنی نضیر در مدینه از امکانات وسیع و تجهیزات فراوانی بهره مند بودند، به گونهای که نه خودشان باور میکردند به این آسانی مغلوب شوند و نه دیگران، ولی از آنجا که خدا میخواست به همه روشن سازد که چیزی در برابر اراده او قدرت مقاومت ندارد حتی بدون آنکه جنگی رخ دهد آنها را از آن سرزمین بیرون راند! ۲.۳ - لشکر ترس خداوندلذا در ادامه آیه میفرماید: «اما خداوند از آنجا که گمان نمیکردند به سراغشان آمد، و در قلبشان وحشت و ترس افکند، به گونهای که خانههای خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران میکردند.»، آری خدا این لشکر نامرئی، یعنی لشکر ترس را که در بسیاری از جنگها به یاری مؤمنان میفرستاد بر قلب آنها چیره کرد، و مجال هرگونه حرکت و مقابله را از آنها سلب نمود، آنها خود را برای مقابله با لشکر برون آماده کرده بودند، بیخبر از آنکه خداوند لشکری از درون به سراغشان میفرستد، و چنان آنها را در تنگنا قرار میدهد که خودشان با دشمن برای تخریب خانه هایشان همکاری کنند. درست است که کشته شدن رئیس آنها کعب بن اشرف قبل از این ماجرا وحشتی بر دل آنها افکنده بود، ولی مسلما منظور از آیه این نیست آنچنان که بعضی از مفسران گمان کردهاند - بلکه این یکنوع امداد الهی بوده که بارها در جنگهای اسلامی به یاری مسلمین میشتافت. جالب اینکه مسلمانان از بیرون، دژهای آنها را ویران میکردند که به داخل آن راه یابند، و یهود از درون ویران میکردند تا به صورت سالم به دست مسلمانان نیفتد، و نتیجه این همکاری ویران شدن استحکامات آنها بود! ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۲۰۹، برگرفته از مقاله «حکم اهل کتاب». |